۲۷ مهر ۱۳۹۱

امروز --- دیروز --- فردا ؟

دیروز :
نوجوان که بودیم ، با چشمهایی اگر عاشق می شدیم ، فصل ها می گذشت شاید کلامی بین راه رفتن های هر روزه و تعقیب های عاشقانه رد و بدل شود . به شماره دادنی بیانجامد و در نهایت قرار محرمانه ای در کوچه پس کوچه های پر خطر و یا پارکهای پر مامور !
آن روزها تمام عشق مکالمه از باجه تلفن خیابان بود و داشتن چند دو ریالی در جیب !

امروز :
دوست نوجوانی سوار ماشینم شد که تا خانه برسانمش ، مقابل داروخانه ای گفت : لطفا بایست .
رفت و پلاستیکی در دست برگشت .
گفتم : خدا بد نده ، مریض شدی ؟!
گفت : نه !
گفتم : پس چی خریدی ؟!
با شیطنت گفت : حالا ...
به شوخی گفتم : مگه کاندوم خریدی ؟!
به جدی گفت : آره !

فردا : ؟
 -----------------------
از فیس بوک آریا آرام نژاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ