فقط
یک لحظه تصور کن. همسرت در جبهه جنگ باشه. تو هم یک زن هستی با یک فرزند
تنها و اون کودک رو با تمام وجودت بزرگ میکنی. جنگ تموم میشه و خانواده شکل
میگیره و اون بچه بزرگ میشه و میره دانشگاه. 23 تیر 78 میشه و میان در عرض
10 دقیقه بچتو میبرن. میگی کجا میبرینش؟ میگن چند دقیقه ازش سوال میکنیم
برمیگرده. منتظر میشینی برنمیگرده و تا همین امروز 14 ساله که هنوز نه
صداشو شنیدی نه دیدیش و نه خبر داری چی شده و کجاست. فقط یک لحظه خودتو
بذار جای اون مادر. ببین این 14 سال چه بهش گذشته هر لحظش. مادر سعید زینالی این بلا سرش اومده.
من هم در حیرتم باد ترانه ای که گفت. کجاست مادر کجاست گهوارهي من.بخدادلم تنگه ونمی دانم چه بگویم مادر جان دستترا میبوسم دلم خون شد.باورت دارم یاورهمیشه بیدار.
پاسخحذف